دنیا کده

سایتی برای دانستن

دنیا کده

سایتی برای دانستن

دنیا کده

دوستان عزیز از اینکه وبسایت حقیر من را برای دانستن انتخاب کردید خوش حالم


با آرزوی قبولی طاعات و عبادات

نظر یادت نره

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین حرف ها
  • ۲۵ مرداد ۹۴، ۱۵:۲۱ - یه نفر
    ممنون
  • ۰
  • ۰

مرگ نمی توانم

در کلاس چهارم ابتدایی یک مدرسه، معلم از دانش آموزان خواسته بود که هر کس کارهایی را که نمی‌تواند انجام دهد روی کاغذ بنویسد. 

من نمی‌توانم درست به توپ فوتبال لگد بزنم. من نمی‌توانم عددهای بیشتر از سه رقم را تقسیم کنم. من نمی توانم در امتحان املا نمره خوبی بیاورم.و بسیاری کارهای دیگر...

روی میز معلم یک جعبه خالی کفش بود. بچه ها کاغذ هایشان را داخل جعبه انداختند. وقتی همه کاغذها جمع شدند، معلم در جعبه را بست، آن را زیر بغلش زد و همراه با شاگردانش از کلاس بیرون رفتند.

وقتی به انتهای زمین بازی رسیدند، ایستادند و با بیل شروع به کندن زمین کردند؛

سپس جعبه "نمی توانم" ها را ته گودال گذاشتند و بسرعت روی آن خاک ریختند

همه دور قبر ایستاده بودند. هر کدام از آنها حداقل یک ورقه پر از "نمی توانم" درآن قبر دفن کرده بود. معلمشان هم همین طور!

:دراین موقع معلم شروع به صحبت کرد

دوستان! ما امروز جمع شده ایم تا یاد و خاطره "نمی توانم" را گرامی بداریم. او دراین دنیای خاکی با ما زندگی می کرد و در زندگی همه ما حضور داشت. متاسفانه هر جا که می رفتیم نام او را می شنیدیم، درمدرسه، اینک ما "نمی توانم" را درجایگاه ابدی اش به خاک سپرده ایم. البته یاد او در وجود خواهر و برادرهایش یعنی "می توانم"، "خواهم توانست" و "همین حالا شروع خواهم کرد" باقی خواهد ماند. آنها به اندازه این خویشاوند مشهورشان شناخته شده نیستند، ولی هنوز هم قدرتمند و قوی هستند. شاید روزی با کمک شما شاگردها، آنها سرشناس تر از آنچه هستند، بشوند.

در پایان مراسم، معلم شاگردانش را به کلاس برگرداند. آنها با شیرینی، ذرت و آب میوه، مجلس ترحیم "نمی توانم" را برگزار کردند. سپس یک اعلامیه ترحیم نوشتند و آن را بالای تخته سیاه آویزان کردند تا در تمام طول سال به یادشان بماند

هر وقت شاگردی می گفت: "نمی توانم"، معلم به اعلامیه اشاره می کرد و شاگرد به یاد می آورد که "نمی توانم" مرده است و او را به خاک سپرده اند

اگر همه نمی توانم را خاک کنیم زندگی چه زیبا می شود

  • ۹۴/۰۴/۲۵
  • سید احمد مجد

حرف ها (۱)

:-))
خدا بیامرزدش کاش یه روز ماهم دفن کنیم نمیتوانم هارو

ارسال حرف

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی